...
لحظه ای مکث ... آرزویم این است : نرود لبخند از عمق وجودت هرگز ...

چقدر این آسمان آبی زیباست ، هوای دل انگیزیست !
این نسیمی که می وزد پائیزیست ، پر از عطر و بوی عاشقیست !
از کدامین سو می آید این نسیم پائیزی ، از سوی دریا می آید یا صحرای عشق ؟
چه زیبا می خوانند پرندگان ، چه عاشقانه پرواز می کنند در آسمان ...
این نسیم پائیزی در این روز قشنگ آفتابی دل مرا شیدا کرده است ...
از کدامین سو می آید این نسیم پائیزی ؟
چقدر آرامم ، بی تابم تا بدانم این نسیم پائیزی از کدامین سو می آید ...
هر جا که نسیمی می وزد یاد تو در دلم زنده می شود ، من که همیشه به یاد توام ،
از نسیم خوش عشق تا قلب مهربانت و از احساس من تا قلب تو راهی نیست !
لحظه های با تو بودن لحظاتیست بیادماندنی ، خاطره ایست فراموش نشدنی !
چقدر این دنیا با تو زیباست ، چقدر این لحظه ها با تو شیرین است ،
چـقـدر تـو عـزیـزی بـرایـم عـزیـزم ...
لحظه های با تو بودن لحظاتیست بیادماندنی ، خاطره ایست فراموش نشدنی !
چقدر این دنیا با تو زیباست ، چقدر این لحظه ها با تو شیرین است ،
چـقـدر تـو عـزیـزی بـرایـم عـزیـزم ...
+ نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم آبان ۱۳۸۹ ساعت 15:6 توسط رونیکا
|
می نـویـسم بـه یـاد آن روزهـایی که